من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

برافروخته مرکب از آذر گشته ام
من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

برافروخته مرکب از آذر گشته ام

این روزها وقتی در خانه‌ام، سخت و کمی تلخ میگذرند؛ زمانی که چاره‌ای غیر از ماندن ندارم، پشت پنجره می‌ایستم و به رقص باد میان برگ‌های تاک انگور و بازی بچه گربه‌های تازه به‌دنیا آمده نگاه میکنم! تصور میکنم دِین درحالیکه پای خسته‌اش را به دنبال خود میکشد برمیگردد و با چشم‌های سبزش به من لبخند میزند و من فکر میکنم که فردا، اگر خسته نبود، میتوانیم تا غروب روی تخته سنگ‌ها بنشینیم و او برایم اسرار آسمان‌ها را فاش کند!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد