من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

برافروخته مرکب از آذر گشته ام
من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

برافروخته مرکب از آذر گشته ام

چندیست در اندیشه ام که کوچ کنم به وادی سکوت 

در ارامش خالص سنگین هوا با دامنی عاری از حسادت و کینه گام بردارم به روی چمن های خیس با پای برهنه 

و گله نکنم که باد پریشان موهایم را نامرتب میکند 

تنها و سرخوش بدوم سمت درخت لحظه ها

از درخت بالا بروم و کیف کنم از خراش های روی دست و پایم 

کال ترین لحظه ها را نشان کنم 

بچینم و بچینم و بچینم انقدر که لحظه کالی نماند 

سپس بروم سمت رودمواج خیالم 

لحظه ها را بشویم با زلال ترین خیالها و بعد به سبد برشان گردانم و تا خانه بدوم 

در مسیر به کودکان غلت زنان روی چمنها بپیوندم 

به شیهه های اسب سرکش غرورم بخندم و ازادش کنم 

دوان دوان به اتاقم بروم و لحظه ها را یکی یکی کنار پنجره بگذارم 

چشم بسته یکیشان را انتخاب کنم 

بعد رویاها را از زیر تخت بیاورم و رنگش کنم 

سپس در خاک صبر بکارمش و با نور خورشید قلبم ازش مراقبت کنم 

قناری در قفس را ببوسم و ازاد کنم, یادگاری از عشقی نه چندان اتشین اما دیرینه را 

و بگذارم رهایی در روحم تناسخ کند 

قاب غم را خاک بگیرم و برعکس اویزانش کنم و همه 

چاقو ها و طنابها را در سطل فراموشی بیندازم 

پرده ها را به سمت جهان درون اتاق بکشم و 

سعی کنم لبانم را محکم تر و با نخ هایی رنگین تر بدوزم 

سعی کنم شعله ی تمایلم به مرگ را با اشک هایم خاموش کنم 

و در انتظار ققنوس سر کنم 

در همان حال نامه ای به عزیزان بفرستم:ز خود جداشدگان پرس درد تنهایی که هر که دور ز مردم فتاده تنها نیست 


چندیست تصمیم گرفته ام به وادی سکوت مهاجرت کنم 

و در انزوای خویش 

و در اغوش پرشکوه ترین حانان ازلی و ابدی 

به انتظار تولد کودکی بنشینم و 

او را ""من""نام نهم

......


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد