{من ضدی دارم. آن قدر فریب کار که آن را خود پنداشته ام . حالا من از " خود" برای تو شکایت آورده ام.} فاضل نظری
1396 مین سال آغاز شد ! اما من هنوز در سال 1394 گرفتارم ! سالی که تازه فهمیدم دارم می فهمم و بد فهمیدم و همان طور جلو رفتم و جلو رفتم و جلو رفتم و در عمق یکی از این لحظه های ماتم گرفته "حقیقت" اشکی ریخت و من عاشق شدم . آن قدر حقیقت ندیده بودم که ره افسانه زدم. و وای بر من و روزی که خسته شدم .
من مرده ام …
به نسیم خاطره ای ، گاهی تکانی می خورم …