دلم یک پنجره ی بدون میله به حیاط و خانه ی دوستانم می خواهد با میز بزرگی که کنارش به دیوار تکیه داده و یه گلدون گل نرگس روی یکی از راس هایش جا خوش کرده ! دلم یه هوای بارونی با قطره های گاه و بیگاه باران می خواهد و یک موسیقی ملایم که به رنگ صورتی دیوار ها تزریق شود ! دلم موهای مشکی را باز می خواهد و صندوق حاشیه ها را بسته! دلم پر کشیده برای یک ذهن آرام و یک قلب پاک ؛ برای لحظه های خدایی ...!دلم پر کشیده برای آسایش و آرامش ! من زندگی رو با این همه بی نظمی نمی خوام! دلم کتاب های خوانده شده یا در حال خواندن کنار تخت و روی میز را می خواهد ! دلم نفس های سبک می خواهد ...! دلم حرف های تازه دوست دارد ...! دلم خسته شده ؛ من دیگری می خواهد ...!
خجالت زده ام پیشش ! "حقت نیست ...! ... می دونم ... . "
به خاطر همینه تصمیم گرفتم ؛ کاش زودتر می فهمیدم بهش نیاز داری ...!
_ لعنتی چرا داره این قدر سریع می گذره ، ها ؟!
_ فریاد می زنم تا بفهمید نمی تونید جلومو بگیرید...!
_ گاهی بامقدمه ، گاهی بدون نتیجه...!
_ کم کم دارم می فهمم ...
شعر نوشت :
قلب من! با یک تپش برگشت گاهی ممکن است
آنقَدَرها هم که می گویند گاهی دیر نیست....
"حسین زحمت کش"