گاهی خودم را گم می کنم ! گاهی میان انبوه " من " گم می شوم! آن قدر در توده ی پیچ و خم اسمم پیش می روم که به هیچ می رسم ؛ به "هیچ" ! می شوم تنها دو چشم که نکته بین خودم را می بینم و از خود می پرسم این کیست ؟