من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

برافروخته مرکب از آذر گشته ام
من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

من تگرگ بهارم ؛ کدامین بارانید ؟

برافروخته مرکب از آذر گشته ام

قدم اول

وقتی احساسات در قالب کلمات آشکار می شوند ، تحمل هر چیزی آسان تر از قبل می شود.

...

من ناگهان قدم برداشتم ؛ سریع، بدون تفکر و تنها با انگیزه ! و انتهای مات این مسیر برایم مهم نبود ؛ تنها دلم خسته از حبس هوس پرواز در خود بود و خواستار یک قدم ! و من رام او شدم و به چشمانی که تنها همان قدم اول را نگاه می کرد راه افتادم ...!

...

سقوط حرکتی طبیعیست که همه روزی آن را نفس خواهند کشید! بعضی ها زودتر و بعضی ها پس از گذر لحظه های بی شمار ؛ و خوشابه حال آنها که سریع تر سقوط می کنند...!

...

و هنگامی که دیگر امیدی به دیدن نگاه عاشقانه ی ماه و خورشید نداری  ، دست هایی از جنس ملکوت پیش می آیند ...!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد